خدا روز خلقت از دو نوع خاک برای خلقت بشر استفاده کرده بود
یه سری ها از خاک مخصوص آفریده شدن و یه سری از خاک معمولی
آدمایی که از خاک مخصوص آفریده شدن ، فرمون دنیا رو به دست گرفتن و به هر جهتی خواستن روندن
آدمای خاصی شدن که همه کارا رو اونا انجام میدادن و همه اونا رو دوست داشتن
اوناییم که از خاک معمولی آفریده شدن ، فقط و فقط تونستن دوستای معمولی خوبی برای دیگرون باشن
دوستایی که آدمای معمولی و خاص موقع دلتنگی پیش اونا میومدن
آدمای معمولی رو خدا بشون یه ستاره داده بود
یه ستاره حلبی
همه اون ستاره ی حلبی رو میدیدن فارغ از اینکه *پشت اون ستاره ی حلبی قلبی از طلاست*
خلاصه آدمای معمولی خیلی تنها موندن
تنها میون میلیون ها آدم
تنها میون هر لحظه لبخند
پ.ن: روایت که دروغه ولی یه واقعیته
یه سری ها از خاک مخصوص آفریده شدن و یه سری از خاک معمولی
آدمایی که از خاک مخصوص آفریده شدن ، فرمون دنیا رو به دست گرفتن و به هر جهتی خواستن روندن
آدمای خاصی شدن که همه کارا رو اونا انجام میدادن و همه اونا رو دوست داشتن
اوناییم که از خاک معمولی آفریده شدن ، فقط و فقط تونستن دوستای معمولی خوبی برای دیگرون باشن
دوستایی که آدمای معمولی و خاص موقع دلتنگی پیش اونا میومدن
آدمای معمولی رو خدا بشون یه ستاره داده بود
یه ستاره حلبی
همه اون ستاره ی حلبی رو میدیدن فارغ از اینکه *پشت اون ستاره ی حلبی قلبی از طلاست*
خلاصه آدمای معمولی خیلی تنها موندن
تنها میون میلیون ها آدم
تنها میون هر لحظه لبخند
پ.ن: روایت که دروغه ولی یه واقعیته