۱۳۹۱ بهمن ۱۱, چهارشنبه

آدمای معمولی

خدا روز خلقت از دو نوع خاک برای خلقت بشر استفاده کرده بود
یه سری ها از خاک مخصوص آفریده شدن و یه سری از خاک معمولی
آدمایی که از خاک مخصوص آفریده شدن ، فرمون دنیا رو به دست گرفتن و به هر جهتی خواستن روندن
آدمای خاصی شدن که همه کارا رو اونا انجام میدادن و همه اونا رو دوست داشتن
اوناییم که از خاک معمولی آفریده شدن ، فقط و فقط تونستن دوستای معمولی خوبی برای دیگرون باشن
دوستایی که آدمای معمولی و خاص موقع دلتنگی پیش اونا میومدن
آدمای معمولی رو خدا بشون یه ستاره داده بود
یه ستاره حلبی
همه اون ستاره ی حلبی رو میدیدن فارغ از اینکه *پشت اون ستاره ی حلبی قلبی از طلاست*
خلاصه آدمای معمولی خیلی تنها موندن
تنها میون میلیون ها آدم
تنها میون هر لحظه لبخند
پ.ن: روایت که دروغه ولی یه واقعیته

۱۳۹۱ بهمن ۱۰, سه‌شنبه

کاش این نبود ...

چیز زیادی نمیخوام بگم ولی تصور کن یکی رو دوست داشتی ، عاشقش بودی ، وقتی میدیدیش قلبت تاپ تاپ شرو میکرده به حرکت
تصور کن نمیتونستی بهش بگی ، روت نمیشده یا خودتو هم سطحش نمیدیدی فرقی نداره ولی تصور کن نتونستی بهش بگی
تصورش سخته ها ولی یه آن فکر کن اونی که دوسش داشتی بره با یکی دیگه و کم کم ازدواج کنن
نمیدونم چه حسی داری تو اون لحظه ولی شاید هنوز وقتی میبینیش قلبت تند تند میزنه
هنوز سعی میکنی وقتی خودش  و بچه هاش مشکلی دارن سریع و یواشکی بری و مشکلوشونو حل کنی
حالا یه سنگ قبرو تصور کن و چند سال بعد رو
اون مرده و زیر خروارها خاک دفنه و تو نشستی سر خاک و میگی کاش این نبود...

۱۳۹۱ بهمن ۸, یکشنبه

یه حس

خوبه که یکی باشه که بدونی هست
یکی که بدونی هر وقت بخوایش نمیگه نه
یکی که اگه کنارتم نباشه دلش با توه
یکی که مشتاقه به بودن با تو
یکی که وقتی خسته ای درکت کنه
یکی که با یه لحن آروم بهت بگه خسته نباشی
یکی که به خاطر تو دور دنیا خط بکشه
میدونی خوب خوبه که یکی رو داشته باشی که بشه همه دنیات و بشی همه دنیاش
تو این روزا که نه دنیا ، دنیاس و نه آدما ، انسان خوبه آدم یه عزیزه دل داشته باشه
دوست خیلی خوبه
رفیق جینگ خیلی خوبه
ولی آدم نیاز داره به یکی که باشه ، همه وجودش باشه
یکی که از نوشته هاش ، از همکلامی باهاش ، از نفسش ، از حالش ، حالی به حالی بشی و لذت ببری
خوبه آدم یکی رو بخواد که برای رسیدن بهش ، برای راحتی اون تلاش کنه
خوبه آدم یکی رو داشته باشه که بدونه وقتی داره سگ دو میزنه برای رسیدن به اون با همه وجود دوسش داره و ارزش زحمتاشو میدونه
خیلی مسخرس ولی خوبه آدم یکی رو داشته باشه که بعضی وقتا که خونه خودشون برای مامان و باباش غذا درست میکنه زنگ بزنه و بگه فلانی غذا درست کردم دلم میخواد تو هم دست پختمو بخوری
حسای خوب خیلی زیادن ولی دورن
یا نه شایدم حسای خوب به ما نزدیکن ولی رسیدن بهشون سخته
نمیدونم
حس خوبی هست ولی گفتنش ...
گفتنش سخته
ترس از گفتن ها و رفتن ها 

۱۳۹۱ بهمن ۴, چهارشنبه

قر و قاطی نوشت ( از دل به قلم رسید )

کاش میشد رفت تو خیابونو داد زد آی مردم منم هستم ، منم ببینین ، د لامصبا منم دارم از کنار همه شماها هر روز عبور میکنم
کاش میشد رفت جلو آدما و با دو تا دست صورتشونو گرفت و زل زد تو چشماشونو گفت داداش من ، خواهر من نگاه کن چشمامو این چشمایی که تو داری میبینی منتظر بود
کاش میشد بهشون بگی بخون ، عوضی بخون ، بخون داستان منو از چشمام
کاش میشد رفت وسط میدونا و داد زد ، کاش میشد رفت و نعره زد ، کاش میشد نصفه شب تو تاریکی و سکوت شهر بری وسط خیابون دراز بکشی و آسمونو نگاه کنی و بگی خدایا آخه چرااااااااا
کاش میشد بری رو پشت بوم خونه و داد بزنی خدا میای دست منم بگیری و همون لحظه ببینی که یه دست به طرفت دراز شد و گفت من دست خدام دستو بگیر و از زمین بلند شد
کاش میشد وقتی به جون خدا غر میزدیم که بیا و کمکمون کن همون لحظه جسم لا وجودشو میدیدم
کاش میشد با نفسهای خدا نفس میکشیدیم
کاش میشد اونی که باید بود میبود
کاش میشد این زندگی ما نبود
هی فلانی که نیستی
هی فلانی که در به در به دنبالت میگردم ولی نیستی
کاش میشد با تو بودن را نوشت 

۱۳۹۱ بهمن ۳, سه‌شنبه

بعد از باقالی

از آدما چی میمونه ؟
اصن از آدما چیزی میمونه ؟
بعد از اینکه باقالی رفت چی میمونه ازش؟
صرفا به یادا میمونه یکی بود که از رو خوشی زیاد چس ناله میکرد؟
یا نه میمونه که واقعا مشکل داشت و درد و دل میکرد؟
اصن چیزی بعد از باقالی یادتون میمونه؟
نمیدونم چجوری میشه
نمیدونم چقدر تو یادا بودم و میمونم
ولی یه چیزی رو خوب میدونم
رنگ سبز ، اسم باقالی ، چس ناله های نصفه شب ، نماد من شد
به اشتباه !


۱۳۹۱ دی ۲۹, جمعه

خط خطی های بی اعصاب من

دوس ندارم جامعه رو
دوس ندارم آدما رو
دوس ندارم این عشقی که همه میگن
متنفرم از اینکه زدن مخ دخترا ، تعداد شماره ای که یه دختر از پسرا گرفته شده افتخار
متاسفم از اینکه به هر چیزی میگن عشق
متنفرم به همه چیز میخوان رنگ خوبی بدن
متاسفم واسه خودم ، واسه تو ، واسه ما که این شدیم
متاسفم که هر چیز سنتی رو عقب موندگی میدونیم و هر کثافت کاری رو روشن فکری
متاسفم هر روز با یکی دوست میشیم و هنوز توقع وفا و خیانت نکردن داریم
متاسفم هر روز تن به این و اون میدیم و هنوز ادعای قداست داریم
چرا آخه؟
با یکی باش ولی خوش باش ، پاش باش
آخه دختر ، آخه پسر چرا این شکلی میکنی؟
چرا خودتو انقدر پست میکنی که هر کثافتی اومد جلو بهش پا بدی؟
آخه چراااااا؟
د لعنتی همین ایناس که میرینه به زندگیامون نه اون خدا
همین حماقتای خودمونه که میرنه بزندگیمون
همیناس که نتیجش میشه فنا ، میشه به گا ، میشه بدبختی
لامصب بفهم که بودن با یه دختر یا یه پسر افتخار نیست
افتخار اون موقعیه که واقعا خودت انسان باشی و انسان وار با یه انسان باشی
حیوون که نیستیم فقط از روی غریضه جنسی هرکی اومد جلو بریم تو دلش
ناراحتم
خوب نیست وضع جامعه
ارزش ها تبدیل به کشک شده و هر ... کش بازی شده ارزش
تو رو خدا به خودمون بیایم و انقدر ساده نفروشیم خودمونو
ما هنوز پست نشدیم
ما هنوز حیوون و برده جنسی نشدیم
نذاریم جوی که یه مشت عقده جنسی درست کردن رومون تاثیر بذاره
 

۱۳۹۱ دی ۱۴, پنجشنبه

خیال کن میرسی !

خدا زمینو گرد ساخت
نمیدونم هدفش چی بود و چرا ولی از وقتی که گرفتار این حس لعنتی شدم به این فکر افتادم که خدا زمینو گرد ساخت تا بچرخیمو بچرخیمو بچرخیم ولی نرسیم
و اینکه خوب این روزا هر لحظه بیشتر دارم به این اعتقاد میکنم که انسان از روح خداست
ماها هممون از خداییم پس نباید انتظار غیر از این رو داشته باشیم مثل خدا عمل کنیم
ما آدمام وقتی کنار هم قرار میگیریم مث یه دایره ایم
میگیم ما مقصدیم و تو رسیدی به مقصد ولی وقتی که هرکدوم ما میخواد برسه به اون آدما رو به روش میبینه که با یه کره طرفه که هرچی جلو تر میره بیشتر بهش نمیرسه
ما آدما مقصد نداریم
همه ما بازیگریم و فقط دروغ میگیم
نه رفیقیم ، نه همدم ماها فقط خودمونیم ، خودی که اصلا قشنگ نیست
خستگی خیلی از ماها برای همینه
برای این نامُروتی ها